شبی با چشای خیس ات دلم پر از امید شد
تو بودی و طعم قهوه حالا نیستی و اینجا چه سرده!
رویای من چی شد ارزوهام چی شد
کنار درختی نوبهار ایستادم لحظه دیدار ما چی شد
رویای ما چی شد ارزوهامون چی شد
یه شب در پی نگاه تو ترانه پر از حس تردید شد
شبی با چشای خیس ات نگاهم پر از شوق دیدار شد
باغ گیلاس...برچسب : نویسنده : kaveparsaa بازدید : 31 تاريخ : چهارشنبه 27 دی 1396 ساعت: 21:01
برچسب : نویسنده : kaveparsaa بازدید : 36 تاريخ : چهارشنبه 27 دی 1396 ساعت: 21:01
برچسب : نویسنده : kaveparsaa بازدید : 36 تاريخ : يکشنبه 17 دی 1396 ساعت: 4:54
برچسب : نویسنده : kaveparsaa بازدید : 51 تاريخ : يکشنبه 17 دی 1396 ساعت: 4:54
برایم عجیب است/ این است که به یاد نمی اورم قبل از اشنایی با تو.. اخرین بار کی گریه کردم!
اما حالا به نظر میرسد اشکهایم سرازیر میشود.. اما تو حالتی داری که حتی غم و اندوده را برایم ارزشمند کرد و مسایل را به طریقی بیان می کند که از درد و رنج من می کاهد.
باغ گیلاس...برچسب : نویسنده : kaveparsaa بازدید : 40 تاريخ : يکشنبه 17 دی 1396 ساعت: 4:54